قبلا هم در مطالب مختلف از دسر صحبت کردیم و ویژگی هاش رو بیان کردیم. شله زرد یکی از مناسب ترین انتخاب ها برای دسر هست. البته کمی سنگینه و بهتره به مقدار کم سرو بشه. ولی از نظر موادی که در اون به کار میره مثل زعفران و خلال بادام و پسته بسیار مغذی« روش پخت میهمان همیشگی سفره های افطار، شله زرد »
مواد لازم شله زرد : برای چهار ظرف
برنج | 2 لیوان |
شکر | 4 لیوان |
گلاب | 1 لیوان |
کره | 5 تا 6 قاشق سوپخوری |
خلال بادام | سه چهارم لیوان |
زعفران و هل | به اندازه ی لازم |
دارچین برای تزیین | به اندازه ی لازم |
آب سرد | 14تا 16 لیوان |
برنج را قبل از استفاده حتما خوب با آب گرم شستشو بدهید و چند بار آب آنرا خالی کنید، پس از آن روی آن آب گرم بریزید و برای چهار پنج ساعت بگذارید خیس بخورد.
آب برنج را خالی کنید بعد آنرا همراه 14 لیوان آب داخل قابلمه بریزید و بگذارید جوش بیاید، پس از جوش آمدن بلافاصله حرارت را کم کنید و بگذارید به آرامی بپزد. در صورتی که حرارت زیاد باشد برنج به ته قابلمه خواهد چسبید. کافی است برنج و آب به آرامی بجوشد. وسط های کار کمی زعفران به برنج و آب بیفزاید تا همراه با مرحله آخر بجوشد. مقدار زعفران را خودتان تصمیم بگیرید کم کم بیفزاید و هم بزنید و بگذارید چند دقیقهای بجوشد، اگر کم بود مقدار دیگری بیفزاید به صورتی که رنگ شله زرد (زرد) شود.
اگر احیانا در مدت طبخ آب برنج تمام شد مقداری آب گرم به آن اضافه کنید در این مدت تمام وقت آنرا زیر نظر داشته باشید و مدام بهم بزنید در غیر این صورت برنج به کف قابلمه خواهد چسبید، هرچه به آخر طبخ نزدیک تر بشوید امکان چسبیدن ته قابلمه بیشتر میشود در نتیجه در اواخر کار مدام شله زرد را هم بزنید کمی مانده به آخرهای کار وقتی تقریبا برنجها خوب نرم و له شد شکر ، گلاب، هل و کره را به آن بیفزاید و هم بزنید معمولا نیازی به افزودن آب نیست چون مقدار آب داده شده کفایت می کند ولی برنجهای گوناگون مقدار آب بیشتر یا کمتری نیاز دارند.
برای خلال بادامها روشهای مختلفی وجود دارد، خلال بادام را بعضی در آخر طبخ شله زرد توی شله زرد میریزند و بعضی زودتر دلیل این کار این است که بعضی دوست دارند خلال بادام سفت باشد و بعضی برعکس دوست دارند خلال بادام نرم باشد این بستگی به سلیقه خود شما دارد. اگر مطمئن نیستید میتوانید خلال بادام را در ظرفی جداگانه بجوشانید و هنگامی که نرمی (سفتی) آن باب میل شما بود آنرا کنار بگذارید و در آخر طبخ شله زرد خلال بادام را به شله زرد بیفزاید و کمی هم بزنید و بگذارید چند دقیقهای بجوشد.
دقت کنید وقتی شله زرد آماده است که زیاد شل نباشد وقتی آنرا در ظرف میریزید نباید ولو شود و حالت آش داشته باشد البته دقت کنید شله زرد وقتی سرد شد هم مقداری سفتتر خواهد شد. ولی خوب وقتی تمام شد زیاد نباید شل باشد.
بعد از خاتمه کار شله زرد را در ظرف بریزید و با دارچین و خلال پسته آنرا تزئین کنید. هست و همچنین طعم فوق العاده ای داره.
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به کسی
ورنه هر خار و خسی
زندگی کرده بسی
زندگی تجربهی تلخ فراوان دارد
دو سه تا کوچه و پس کوچه
و اندازهی یک عمر بیابان دارد
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم!؟
زندگی خالی نیست
مهربانی هست،
سیب هست،
ایمان هست
آری تا شقایق هست زندگی باید کرد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را خاطره را زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون” است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است . . .
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که
لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
در این کوچههایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت میترسم.
من از سطح سیمانی قرن میترسم.
بیا تا نترسم من از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه جرثقیل است.
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی در این عصر معراج پولاد.
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطکاک فلزات.
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا.
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشتهای تو، بیدار خواهم شد.
و آن وقت
حکایت کن از بمبهایی که من خواب بودم، و افتاد.
حکایت کن از گونههایی که من خواب بودم، و تر شد.
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.
در آن گیروداری که چرخ زرهپوش از روی رویای کودک گذر داشت
قناری نخ زرد آواز خود را به پای چه احساس آسایشی بست.
بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد.
چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد.
چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید.
و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش «استوا» گرم،
تو را در سرآغاز یک باغ خواهم نشانید.
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به کسی
ورنه هر خار و خسی
زندگی کرده بسی
زندگی تجربهی تلخ فراوان دارد
دو سه تا کوچه و پس کوچه
و اندازهی یک عمر بیابان دارد
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد
در این فرصت کم!؟
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر ، سحر نزدیک است
هر دم این بانگ برآرم از دل
وای، این شب چقدر تاریک است!
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که
لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
بهترین چیز
رسیدن به نگاهی است
که از حادثه عشق تر است
خواهم آمد، پیش اسبان، گاوان، علف سبز نوازش
خواهم ریخت.
مادیانی تشنه، سطل شبنم را خواهد آورد.
خر فرتوتی در راه، من مگسهایش را خواهم زد.
خواهم آمد سر هر دیواری، میخکی خواهم کاشت.
پای هر پنجرهای، شعری خواهم خواند.
هر کلاغی را، کاجی خواهم داد.
مار را خواهم گفت : چه شکوهی دارد غوک !
آشتی خواهم داد.
آشنا خواهم کرد.
راه خواهم رفت.
نور خواهم خورد.
دوست خواهم داشت.
دود می خیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟
با درون سوخته دارم سخن
کی به پایان می رسد افسانه ام ؟
… زندگی رسم خوشایندی است.
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ،
پرشی دارد اندازه عشق.
زندگی چیزی نیست، که لب طاقچه عادت از یاد من و تو
برود.
زندگی جذبه دستی است که میچیند.
زندگی نوبر انجیر سیاه، که در دهان گس تابستان است.
زندگی، بعد درخت است به چشم حشره.
زندگی تجربه شب پره در تاریکی است.
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد.
زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی میپیچد.
زندگی دیدن یک باغچه از شیشه مسدود هواپیماست.
خبر رفتن موشک به فضا،
لمس تنهایی «ماه»، فکر بوییدن گل در کره ای دیگر.
زندگی شستن یک بشقاب است.
زندگی یافتن سکه دهشاهی در جوی خیابان است.
زندگی «مجذور» آینه است.
زندگی گل به «توان» ابدیت،
زندگی «ضرب» زمین در ضربان دل ما،
زندگی « هندسه» ساده و یکسان نفسهاست.
هر کجا هستم، باشم،
آسمان مال من است.
پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر میرویند
قارچهای غربت؟
…
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژهها را باید شست.
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.
چترها را باید بست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت.
دوست را، زیر باران باید دید.
عشق را، زیر باران باید جست…
آب را گل نکنیم
در فرودست انگار کفتری می خورد آب
یا که در بشه ای دور سیره ای پر می شوید
یا در آبادی کوزه ای پر می گردد
آب را گل نکنیم
شاید این آب روان می رود
پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی
دست درویشی شاید
نان خشکیده فرو برده در آب
<ساناز طاری در پیج اینستاگرامش 16 هزار فالوورد دارد و توانسته مخاطبان خاص خود را جذب کند. آدرس پیج اینستاگرامش نیز instagram.com/sanaz.tari می باشد.
ساناز طاری اولین حضورش در سن 6 سالگی در سریال آژانس دوستی بود. پس از آن در سال 82 وارد سینما شد و در فیلم چموش خموش و در فیلم «رها» به کارگردانی شاهین باباپور نیز ایفای نقش نمود.
ساناز طاری همچنین در فیلم سینمایی گشت ارشاد 2 که به کارگردانی سعید سهیلی روی پرده سینما رفت ایفای نقش کرد.
سریال تلویزیونی شمعدونی که یکی از پرمخاطب ترین و پربیننده ترین سریال های اخیر تلویزیون است از سریال های موفقی بوده که ساناز طاری در آن بازی کرده است.
آخرین فعالیت وی در زمینه تلویزیون و سریال پدر است که نقش نیکا یک دختر دانشجو که همکلاسی و دوست لیلا (ریحانه پارسا) می باشد را به عهده دارد. این سریال به کارگردانی بهرنگ توفیقی در تابستان 97 از شبکه 2 روی آنتن رفته است.
سریال پدر زندگی پسری با نام حامد است که عاشق دخترکی به نام لیلا شده است. پدر حامد نیز فردی بسیار مذهبی است و اعتقادات خاص و محکمی دارد. او به پدرش که همیشه الگوی او بوده است بسیار احترام می گذارد اما روزگار او را بر سر یک دوراهی سخت قرار می دهد و ساناز طاری در این سریال نقش نیکا دوست لیلا را بازی می کند. این سریال هر شب ساعت 21:30 پخش می شود و بازیگران جدیدی، اکثر نقش های آن را بازی می کنند.
ساناز طاری در حوزه تئاتر هم فعالیت های چشمگیری داشته که از آن جمله می توان نمایش های زیر را نام برد:
ساناز طاری 24 ساله و مجرد است.
نام اصلی: سامان قدوس
زمینه فعالیت: فوتبالیست
تولد: ۱۵ شهریور ماه ۱۳۷۲
زادگاه: مالمو، سوئد
قد: ۱٫۷۶ متر
پست: هافبک، مهاجم
سامان قدوس (۱۵ شهریور ماه ۱۳۷۲ در مالمو، سوئد) بازیکن فوتبال ایرانی-سوئدی است. سامان قدّوس در پست هافبک هجومی برای اوسترشوندس در لیگ برتر فوتبال سوئد بازی میکند البته او توانایی بازی در پُست مهاجم و وینگر را هم دارد.
پدر و مادر سامان قدوس اصالتاً اهوازی هستند ولی در دزفول زندگی میکردند. در دهه ۶۰ و پس از آغاز دفاع مقدس به سوئد مهاجرت کردند و البته هنوز منزل والدین آنها و سایر اقوام در شهرستان دزفول است. سامان قدوس در مالمو ، یکی از شهرهای بزرگ سوئد متولد شد ولی همواره اصالت ایرانی و زبان فارسی خود را حفظ کرد.
حضور سامان قدوس در تیم ملی
سامان قدوس در شهریور ۱۳۹۶ توسط کارلوس کیروش به تیم ملی فوتبال ایران دعوت شد. او همچنین از سوی تیم ملی فوتبال سوئد نیز دعوت شد اما این دعوت را نپذیرفت. او پس از چند روز دعوت کارلوس کیروش را پذیرفت و وارد تیم ملی فوتبال ایران شد و اولین بازی خود را در این تیم انجام داد.
سامان قدوس درباره انتخاب ایران و نرفتن به تیم ملی سوئد گفت: از انتخابم قطعا رضایت دارم ولی ناراحت هستم چرا زودتر به تیم ملی ایران نیامدم؛ اشکان خیلی به فکر من بود و علیرضا جهانبخش، گوچی و ... دوستانم هستند؛ به علیرضا حقیقی گفتم در بازی پیش رو در لیگ سوئد به او گل میزنم؛ تیم آنها خوب است ولی الان آخر جدول هستند که بخاطر مربی قبلی است.
این ملیپوش ایرانی تصریح کرد: خوشحال هستم به تیم ملی سوئد هم دعوت شدم ولی حس خوبی به آن نداشتم چون ایرانی بودم؛ پدر و مادرم اهوازی هستند و میدانم این شهر فوتبال برزیلی و هوای گرمی دارد.
سامان قدوس گفت: نمیدانم استقلالی یا پرسپولیسی هستم اما از دوران بچگی علی دایی و علی کریمی را در بین بازیکنان ایرانی میشناختم و پدرم میگفت ویدئوهای علی کریمی را نگاه کنم؛ در بین بازیکنان خارجی هم کریستیانو رونالدو را دوست داشتم و تیم مورد علاقهام رئال مادرید است.
جدیدترین عکس های سامان قدوس
دوران حرفهای سامان قدوس
سامان قدوس در تیم اوسترشوندس
فصل ۲۰۱۶
سامان قدوس ۱۰ گل در لیگ برتر سوئد برای اوسترشوندس در اولین فصل حضورش در این تیم به ثمر رساند که شامل گلهای زیبایی نظیر اولین گل اوسترشوندس در بازی مقابل هامارابی در تاریخ ۴ آوریل ۲۰۱۶ و دو گل برابر باشگاه شهر تولدش؛ مالمو در تاریخ ۲۲ اکتبر ۲۰۱۶ میشد. بعد از این عملکرد مثبت او مورد توجه باشگاههای نظیر هرتابرلین و آژاکس قرار گرفت.
فصل ۲۰۱۷
سامان قدوس فصل ۲۰۱۷ را در فرم خوبی آغاز کرد و با تیمش به فینال جام حذفی سوئد رسید. او در این مسابقات تا بازی فینال ۶ گل به ثمر رساند که شامل گلهایی نظیر گل آکروباتیک مقابل باشگاه ترله بورگز و دو گل مقابل باشگاه هکن میشد. او هفتمین گلش را نیز در فینال به ثمر رساند. سامان قدوس با اوسترشوندس تا دومین مرحله پلی آف لیگ اروپا ۱۸–۲۰۱۷ پیش رفت.
تصاویر سامان قدوس
افتخارات ورزشی سامان قدوس
سامان قدوس با اوسترسوندس در یورولیگ (۲۰۱۷-۲۰۱۸) به مرحله حذفی رسید. او به تیم ملی بزرگسالان سوئد در سال ۲۰۱۷ دعوت شد و در ۲ بازی دوستانه یک گل زد که پس از دعوت کیروش ایران را ترجیح داد و در مسیر آمادگی برای جام جهانی ۲۰۱۸ مهره ثابت ایران شد. او تاکنون در ۴ بازی رسمی ملی یک گل زده است.
سینا مهراد یک جوان دهه هفتادی خوش ذوق است که در خانواده ای کاملاً هنری به دنیا آمده است. وی متولد 1370/09/12 می باشد. نام اصلی وی سینا سهیلی می باشد. وی پسر سعید سهیلی (کارگردان سینما) و برادر ساعد سهیلی است. همچنین خواهرش صبا سهیلی نیز بازیگر است. فامیلی مهراد را خود سینا به عنوان فامیل هنری اش انتخاب کرده است.
آقای عنقا نویسنده و تهیه کننده سریال پدر و آقای بهرنگ توفیقی کارگردان این سریال، زمانی که بازی سینا مهراد را در سریال «سایه بان» می بینند از بازی وی خوششان می آید و با او برای همکاری در این سریال تماس می گیرند.
سینا مهراد قبل از بازی در سریال پدر به عنوان دستیار در چند پروژه در کنار پدرش حضور داشت و اولین تجربه بازیگر و حضورش در تلویزیون نیز با سریال سایه بان به کارگردانی برادران محمودی اتفاق افتاد و با این مجموعه بازیگری را شروع نمود. سریال پدر بعد از سریال سایه بان دومین کار تلویزیونی وی بوده است.
سینا مهراد در سال 97 با حضور در سریال پدر به کارگردانی بهرنگ توفیقی به عنوان یکی از اصلی ترین نقش های این مجموعه حضور دارد . وی در این سریال نقش پسری به نام حامد ( فرزند حاج علی با بازی مهدی سلطانی) را ایفا می نماید.
مهمترین فیلم سینمایی که به صورت حرفه ای به عنوان دستیار کارگردان در آن فعالیت کرده است فیلم سینمایی گشت ارشاد و گشت ۲ بوده است که به خوبی از عهده این کار بر آمده و تصمیم دارد که در آینده کار فیلمسازی را به صورت حرفه ای و جدی دنبال کند.
سینا مهر اد در مورد نزدیک بودن شخصیت حامد به خودش صحبت می کند. وی می گوید: حامد از لحاظ پایه و درون خیلی به من نزدیک است، چون من هم در خانواده ای مذهبی بزرگ شده و زندگی می کنم اما او شیطنتی را که من دارم ندارد. حامد آدم خیلی آرامی است که سرش به کار خودش گرم است، زندگی اش را پیش می برد و به کسی کاری ندارد.
شخصیت مادرم در سریال که خانم زنگنه ایفای آن را برعهده دارند، خیلی به مادر خودم شبیه است. حتی قربان صدقه رفتن ها و نگاه کردن های او به حامد نیز مثل رابطه مادرم با من است. آقای مهدی سلطانی هم که نقش پدرم را بازی می کنند، دکتر و استاد دانشگاه هستند و من که هیچوقت برخوردی با او نداشتم، یکی از آرزوهایم بازی کنار ایشان بود. حرف زدن معمولی آقای سلطانی سر صحنه برای من به منزله کلاس بازیگری است و هر جمله ای را که به من می گویند طلا می گیرم و در ذهنم حفظ می کنم.
وی با اشاره به همبازی بودنش با نیما رئیسی در تله فیلمی که 6 سال پیش ساخته شده، یادآور شد: آقای مسعود فروتن هم مثل آقای سلطانی استاد هستند و زمان هایی که بیکار هستیم، سعی می کنم به حرفهای بزرگانی که در کنارشان بازی می کنم، گوش بدهم تا هم لذت ببرم و هم از تجربیات آنها استفاده کنم.
سینا مهراد چند سالی است که نام خانوادگی خود را از سهیلی به مهراد تغییر داده است و سعی کرده که با تغییر نام خانوادگی خود کسی به این فکر نکند که به خاطر اینکه پدر کارگردان است با پارتی بازی وارد دنیای هنر شده است.
سینا مهراد تاکنون ازدواج نکرده و مجرد است. به گفته خودش فعلاً تصمیمی برای ازدواج ندارد و قصد دارد تمام تمرکزش را بر روی حرفه اش (بازیگری و فیلمسازی) قرار دهد.
بیوگرافی و عکس سینا مهراد
عکس سینا مهراد در سریال سایه بان
بیوگرافی و عکس شخصی سینا مهراد
بیوگرافی و عکس سینا مهراد در سریال پدر
عکس سینا مهراد (سهیلی) در کنار برادرش ساعد سهیلی
بیوگرافی و عکسهای شخصی سینا مهراد
عکسهای شخصی سینا مهراد بازیگر نقش حامد در سریال پدر