مجموعه شعر در مورد زندگی (اشعار زندگی)
جمله زیبا در مورد زندگی
در پایان، تعداد سالهای زندگیتان اهمیتی ندارد. آنچه مهم است، زندگی جاری در خلال این تعداد سالهاست.
– آبراهام لینکلن
شعر در مورد زندگی
زندگی زیباست چشمی باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بدبینی خود را شکست
علت عاشق ز علت ها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
من میان جسمها جان دیدهام
درد را افکنده درمان دیدهام
دیدهام بر شاخه احساسها
میتپد دل در شمیم یاسها
زندگی موسیقی گنجشکهاست
زندگی باغ تماشای خداست
گر تو را نور یقین پیدا شود
میتواند زشت هم زیبا شود
حال من در شهر احساسم گم است
حال من عشق تمام مردم است
زندگی یعنی همین پروازها
صبح ها، لبخندها، آوازها
ای خطوط چهرهات قرآن من
ای تو جان جان جان جان من
با تو اشعارم پر از تو میشود
مثنویهایم همه نو میشود
حرفهایم مرده را جان میدهد
واژههایم بوی باران میدهد
جملات خواندنی زندگی
بزرگترین روز زندگیِ همهی ما روزی است که مسئولیت تمام نگرشها و رفتارهایمان را تماموکمال بر عهده بگیریم.
– جان. سی. مکسول
شعر زیبا درباره زندگی
زندگى موسیقى گنجشکهاست
زندگى باغ تماشاى خداست
زندگى یعنى همین پروازها
صبحها
لبخندها
آوازها
زندگی ذرهی کاهیست
که کوهش کردیم
زندگی نام نکوییست
که خوارش کردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به کسی
ورنه هر خار و خسی، زندگی کرده بسی
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد،
دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه یک عمر بیابان دارد
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم!؟
شعر زندگی
طلا رنگ میبازد
مرمر خاک میشود
فولاد زنگ میزند
نابودی با همه چیزی است در این جهان
تنها اندوه است که پایدار است
تا زمانی که واژه باشکوه بماند
اشعار زندگی زیبا
حتما جمله " زندگی فهم نفهمیدن هاست" رو بارها شنیده اید. این جمله از سهراب سپهری است که در شعری نو آن را گنجانده است. شعر زیر را بخوانید تا بدانید که سهراب چه نگاهی به زندگی داشته است:
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
اشعار زندگی زیبا
حرفی از آسمان نیست
حرفی از اینکه آغوشت را بغل کنم و اوج بگیرم نیست
این پرنده همان شب رفتنات
بالهایش را زیر باران جا گذاشت و خانهنشین شد
و زندگی در آنجا چشمهایش را بست
که هزار پرنده در پلکهایش غرق شدند
حالا سالهاست این پرنده غمگین
مثل یک آدم معمولی زندگی میکند
هر شب ماه را از خانهاش بیرون میکند
هر شب برای خودش دلتنگی دم میکند
هر شب با یک طعم جدید
نبودنت را به خورد رؤیاهایش میدهد
عزیزم...
امشب هم بیبال و پر در خیالت اوج میگیرم
قرارمان سر ساعت گریههای همیشگیام
امشب
با طعم جدیدی از انتظار منتظرت هستم
منبع: شعر زندگی